امروز یکم نگرانم یعنی خیلی نگرانم!
از آدمایی که با خودشون حرف میزنن بدم میاد. از آدمایی که زیادحرف میزنن هم بدم میاد! حس میکنم دوباره داره به حالت اولش برمیگرده واین خیلی نگرانم کرده!!!
صبح امتحان فارسی داشتم ووباهرزحمتی که بود دادم ونمیدونم چن میگیرم😐زبان هم که یه صفحه ازم پرسید درست جواب دادم. دینی هم که درس داد🚶♂️ساعت نه هم کلاس فیزیک داریم وهنوزبه تدریسش نگانکردم😑بلیدازاول برنامه رو شروع کنم وبخونم....
حتماگزارشش رواینجا میزارم.
ناهارم قرمه سبزی درست کردم وخوشمزه بودانصافا😁👌
عصرهم کلاس داشتم وکلی هم خوش گذشت. استادمون خیلی خوش اخلاق وپایس😁یدونس😁
الان دخترعمه طیبه خونمونه وشبوهم میمونه وفردا خالهها وزندایی میان خونمون😬ومنم کلی درس دارم🚶♂️
این مرغ عشقا 10تاتخم دارن یکیشونم درنیومده😐😑
𝐓𝐚𝐠𝐬: بابا, من و درسام, کنکور